ارتش سرخ

جستجو در ارتش سرخ:

×

نویسندگان

لینک دوستان

درباره ما

    ارتش سرخ
    به وبلاگ من خوش آمدید.

امکانات جانبی

    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 56
    بازدید دیروز : 66
    بازدید هفته : 548
    بازدید ماه : 544
    بازدید کل : 145630
    تعداد مطالب : 382
    تعداد نظرات : 0
    تعداد آنلاین : 1

    Alternative content



    چت



    چت روم


    تعبیر خواب آنلاین

    center>perspolisclick.blogfa.com

جستجو

تبلیغات

نویسنده : محمد گودرزى بازدید :462

تاريخ ارسال:چهار شنبه 10 آبان 1391 ساعت: 12:23
دیدگاه ها:نظرات()

سلام خواهش میکنم برای بهترشدن این وبلاگ نظربدید یادتون نره عزیزان

می پسندم نمی پسندم
مشاهده تگ ها:

نویسنده : محمد گودرزى بازدید :407

تاريخ ارسال:چهار شنبه 10 آبان 1391 ساعت: 12:18
دیدگاه ها:نظرات()

در خطبه غدیر (سخنرانی پیامبر  صلی الله علیه و آله و سلم در معرفی امام علی علیه السلام) به حضرت بقیه الله الاعظم، توجه خاصی شده است.

خبر دادن از مهدی موعود برای آن مردمی كه قبول ولایت امیر المؤمنین علیه السلام برایشان سنگین بود



می پسندم نمی پسندم

نویسنده : محمد گودرزى بازدید :541

تاريخ ارسال:چهار شنبه 10 آبان 1391 ساعت: 12:17
دیدگاه ها:نظرات()

انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اقتدای به او، ‌بیعت با او و سرسپاری به فرمان او است؛ سنگربانی عقیده، مرزبانی اندیشه و مبارزه در راه پاسداری از حریم دین و ولایت است. انتظار فرج، كار است، حركت است، تلاشی هدفمند است و با بی‌هدفی، سكون و تن‌آسایی سازگاری ندارد. مگر می‌شود در انتظار سرسبزی روزگاران بود و در فصل برگ‌ریزان، از پا نشست؟


موضوعات مرتبط: آیا ما منتظریم؟ -
برچسب‌ها:



می پسندم نمی پسندم

نویسنده : محمد گودرزى بازدید :548

تاريخ ارسال:چهار شنبه 10 آبان 1391 ساعت: 12:16
دیدگاه ها:نظرات()

امام صادق(ع) فرمود: اگر شخصى گناهکار نتواند در شب‌هاى با برکت ماه رمضان بويژه شب‌هاى قدر، خود را معرض نسيم رحمت الهى قرار دهد و آمرزيده شود، او تا سال آينده بخشوده نمى‌شود مگر اينکه عرفه را درک کند و از امتيازات آن روز بهره‌ گيرد.
 
از ويژگى‌هاى روز عرفه دعا و نيايش به درگاه ربوبى است. پيشوايان معصوم(ع) با استفاده از موقعيت معنوى روز عرفه، مردم را به راز و نياز و تقويت پيوند با سرچشمه کمالات ترغيب و تشويق مى‌کردند چرا که اساس شخصيت حقيقى انسان و ارزش او به اندازه ارتباطش با خداوند متعال تعيين مى‌شود. قرآن مى‌فرمايد: “اى پيامبر بگو، پروردگارم براى شما ارزشى قائل نيست اگر دعاى شما نباشد.”
 
امام حسين(ع) با استفاده از فضاى معنوى روز عرفه در صحراى عرفات و در دامنه کوه جبل‌الرحمه مناجات زيباى خود را زمزمه کرده و آواى ملکوتى‌اش نه تنها در ميان حاجيان خانه خدا در صحراى عرفات طنين‌انداز بود بلکه آن نيايش‌هاى عاشقانه در طول تاريخ، دل‌هاى مشتاق را تحت تاثير قرار داده است. آن حضرت در فرازى از دعا مى‌فرمايد: پروردگارا، تفکر من در آثار و نشانه‌هاى تو موجب دورى ديدار مى‌گردد پس مرا به خدمتى وادار که با تو پيوندم دهد، چگونه بر وجود تو به چيزى استدلال شود که در وجودش به تو نياز دارد؟ آيا غير تو را ظهورى است که براى تو نيست و غير تو آن قدر آشکار است تا تو را آشکارتر کند؟ معبودا! کى بوده‌اى که نيازمند دليلى باشى تا برتو دلالت کند و کى دور بوده‌اى تا آزار ما را به تو بر ساند

می پسندم نمی پسندم

نویسنده : محمد گودرزى بازدید :482

تاريخ ارسال:چهار شنبه 10 آبان 1391 ساعت: 12:16
دیدگاه ها:نظرات()

گناه شيعيان:

 

حجاب و عفت:

 

 

بي توجهي شيعيان به امام زمان (ع)

مرحوم حاج محمدعلي فشندي تهراني مي گويد که در مسجد جمکران سيدي نوراني را ديدم با خود گفتم اين سيد در اين هواي گرم تابستاني از راه رسيده و تشنه است ظرف آبي به دست او دادم تا بنوشد و گفتم: «آقا! شما از خدا بخواهيد تا فرج امام زمان (ع) نزديک گردد.» فرمودند: «شيعيان ما به اندازه آب خوردني ما را نمي خواهند، اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما مي رسد.»(3)

 

می پسندم نمی پسندم

نویسنده : محمد گودرزى بازدید :564

تاريخ ارسال:چهار شنبه 10 آبان 1391 ساعت: 12:15
دیدگاه ها:نظرات()

 

عرفه كجاست و چرا بدين نام معروف گشت؟
 
 
«عرفه» اسم مكان وسيعى است كه حدود 25 كيلومتر با مكّه فاصله دارد، و در علّت معروف گشتن آن بدين نام وجوهى ذكر كرده‏اند.
1 وقتى حضرت آدم و حوّا عليهماالسلام از بهشت هبوط كردند، با هم به زمين نيامدند، بلكه بطور جداگانه فرود آمدند و در آن سرزمين با هم بر خورد كردند و يكديگر را يافتند و شناختند.
2 آنگاه كه جبرائيل ع به عرفه راهنمائى شد به ابراهيم ع گفت: «نام اين سرزمين عرفه است، پس مناسك خود را بياموز و به گناهانت اعتراف كن.»
3 ابراهيم ع در عالم رؤيا ديد كه فرزندش اسماعيل را ذبح مى‏كند و بدينگونه حقّ و صواب را از يكديگر در آن شب باز شناخت. وجوه ديگرى نيز ذكر كرده‏اند كه بيان آنها موجب اطاله كلام خواهد بود.[1]
 

می پسندم نمی پسندم

نویسنده : محمد گودرزى بازدید :513

تاريخ ارسال:چهار شنبه 10 آبان 1391 ساعت: 12:13
دیدگاه ها:نظرات()

 

مقدّمه
 
يكى از مباحث پيرامون شخصيّت حضرت مهدى (عج)، زندگى شخصى و خانوادگى آن حضرت است، سخن از ازدواج يا عدم آن و داشتن فرزند و مكان زندگى و وضعيّت زندگى اولاد او و كيفيّت زندگى آن حضرت از بحثهاى جذّابى است كه احياناً در اذهان بسيارى از معتقدان به او ابهاماتى وجود دارد، كه معمولا با جوابهاى ضدّ و نقيضى نيز مواجه ميشوند.
اساساً غيبت طولانى آن حضرت از نگاه زندگانى شخصى و خصوصى وى اين سؤال را بوجود ميآورد كه آيا در اين مدّت، حضرت مهدى(عليه السلام)ازدواج كرده است يا خير؟
برخى اين سؤال را به صورت اشكال مطرح كرده و ميگويند: اگر ازدواج كرده و همسر دارد، لازمهاش داشتن فرزند است، و لازمه اين نيز فاش شدن اسرار و شناسايى آن حضرت است، كه با حكمت و فلسفه غيبت منافات دارد.
و اگر ازدواج نكرده است، پس به سنّت رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) و به امر شرعى مستحب عمل نكرده است، كه اينهم با مقام و شأن آن حضرت نميسازد، زيرا وى رهبر دينى مردم است و در عمل به مستحبات همچون واجبات، بايد پيشقدم باشد، و فرضِ وجود امامي كه مستحب مؤكّد شرعى را ترك كند، و در واقع عمل مكروهى را انجام دهد بسيار مشكل، و جاى استبعاد دارد.
پس اگر ازدواج نكرده باشد اشكال ترك مستحبّ از طرف معصوم، و اگر ازدواج كرده باشد اشكال فاش شدن اسرار و تضادّ با فلسفه غيبت پيش مي آيد، و چون طرفين قضيّه با اشكال مواجه است، عدّهاى چنين نتيجهگيرى ميكنند كه اصلا آن حضرت وجود ندارد.
نكتهى ديگر اين كه اصل ازدواج يا عدم ازدواج آن حضرت جزء اعتقادات ما نيست، بلكه از مسائل شخصى است كه در روايات نيز به آن تصريح نشده، و مورد بحث امامان قبلى نيز نبوده است، و كسانى هم كه در دوران غيبت توفيق درك حضور آن حضرت را داشته اند آن قدر سؤالات و مشكلات در ذهنشان بوده است كه به اينگونه سؤالات نرسيدهاند.
در دوران غيبت صغرى نيز از نائبان خاصّ، در اين زمينه سخنى شنيده نشده است.
از سوى ديگر ذهن انسان در كنار سؤال از ازدواج حضرت مهدى(عليه السلام)، سؤالات ديگرى نيز ميسازد از جمله اين كه:
آيا امام مهدى(عليه السلام) داراى فرزند است؟
آيا مكان خاصّى براى زندگى وى و فرزندانش وجود دارد؟
آيا فرض وجود فرزند و همسر براى آن حضرت با حكمت و فلسفه غيبت سازگارى دارد؟
و در صورت ازدواج نكردن، آيا بر خلاف سنّت و دستور پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) عمل نكرده است؟
و سؤالات ديگرى كه اين مقاله در صدد جواب دادن به بعضى از آنهاست.
بنابراين، پس از طرح سؤال اصلى و بيان ديدگاههاى متفاوت و دلائل آنها، و نيز بررسى دلائل، سعى ميشود تا به نتيجهاى مناسب و جامع برسيم.
 
آيا حضرت مهدى(عليه السلام) ازدواج كرده و داراى فرزند ميباشد؟
در پاسخ به اين پرسش، با توجّه به مسائل اعتقادى مانند: حكمت يا فلسفه غيبت، و نيز مسائل فقهى همچون استحباب شرعى ازدواج، و متونى كه مستقيم يا غير مستقيم دلالت بر ازدواج آن حضرت دارند، سه نظريّه وجود دارد:
ـ نظريّه أوّل: عدّهاى معتقدند كه حضرت مهدى(عليه السلام) ازدواج كرده است، و براى اثبات اين نظريّه به دلائل ذيل استناد جستهاند.
الف: استحباب ازدواج:
ازدواج و نكاح در اسلام مستحبّ مؤكّد و سنّتى نبوى است، پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) نسبت به امر ازدواج و ترويج آن تأكيد داشته، و امّت خود را به اين امر تشويق و ترغيب ميكردند، و بارها فرمودهاند: «نكاح كنيد و با تشكيل خانواده بر تعداد خود بيافزاييد، كه من در روز قيامت به شما اگر چه فرزندى سقط شده باشد مباهات ميكنم»([1]).
در احكام دين ازدواج سنّتى حسنه و مورد تأييد، و عزوبت (همسر نداشتن و مجرّد بودن) مكروه است.
و ازطرفى ازدواج نكردن، اعراض از سنّت رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) است، چرا كه آن حضرت(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود: «نكاح سنّت من است، و هر كس از آن اعراض كند (روى برگرداند و ازدواج نكند) از من نيست.»([2])
اكنون كه ساليان متمادى از عمر حضرت مهدى(عليه السلام) ميگذرد، آيا مي توان گفت: او مستحبّ مؤكّد را ترك، و مرتكب مكروه شده است؟
هرگز نميتوان اينگونه نتيجه گرفت، چرا كه او امام است، و در عمل به مستحبّات شرعى از همه مردم سزاوارتر است، پس او ازدواج كرده و داراى همسر ميباشد.
در كتاب «النجم الثاقب» در پاسخ منكرين وجود اهل و عيال براى امام مهدى(عليه السلام) چنين آمده است: «چگونه ترك خواهند كرد، چنين سنّت عظيمه جدّ اكرم خود را با آن همه ترغيب و تحريص كه در فعل آن و تهديد و تخويف در ترك آن شده، و سزاوارترين امّت در اخذ به سنّت پيغمبر امام هر عصر است، و تاكنون كسى ترك آن سنّت را از خصائص آن حضرت نشمرده است.»([3])
و نيز در كتاب «الشموس المضيئة» آمده است: «اگر در اين زمينه (داشتن همسر و خانواده) هيچ نقل روايى وجود نداشت، و فقط همين مطلبى كه آن حضرت با وجود سنّ زياد از نظر جسمي جوانى قويّ البنيه است... و نيز ميدانيم كه آن حضرت به سنّت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) عمل ميكند، در قبول اين مطلب كه آن جناب همسر و فرزندانى دارد كافى بود»([4]).
ـ نقد و بررسى:
دليل مزبور شامل دو قسمت است:
قسمت اوّل: ازدواج سنّت رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)، و امرى نيكو و مستحبّ شرعى است.
قسمت دوّم: امام زمان(عليه السلام) لزوماً به اين سنّت و امر شرعى عمل ميكند.
هر دو مقدّمه نيازمند بررسى و تأمّل است.
امّا استحباب ازدواج([5]) از آيات و روايات فراوانى استفاده ميشود مانند: آيه شريفه (فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَآءِ)([6]) و آيه (وَأَنكِحُواْ الاَْيَـمَى مِنكُمْ وَالصَّــلِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَآلـِكُمْ )([7]) و همچنين در حديثى رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) ازدواج را سنّت خود ميداند([8])، و در حديثى ديگر ميفرمايد: هر كسى از آن اعراض كند از من نيست.([9])و در رواياتى ديگر ازدواج امرى پسنديده و ممدوح دانسته شده([10]) و بر توليد نسل و بقاء آن توصيه شده و كثرت مسلمين مايه مباحات پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) شمرده شده است.
در اهميّت و تشويق به ازدواج چنين آمده است: «هر كس ازدواج كند نصف دينش را بدست آورده است»([11])، و نيز امام صادق(عليه السلام) مي فرمايد: «دو ركعت نماز كسى كه ازدواج كرده با فضيلتتر است از هفتاد ركعت نماز كسى كه بدون همسر است»([12])، و همچنين در روايات فراوانى نقطه مقابل ازدواج
يعنى ترك ازدواج مذمّت شده و از ناحيه ائمّه(عليهم السلام) امرى مكروه و ناپسند شمرده شده است.([13]) كه اين روايات نيز به قرينه مقابل دلالت بر استحباب ازدواج دارند.
با توجّه به آيات و روايات فوق و وجود كلمات امر مانند «انكحوا» در آيات، و تشويق به ازدواج در روايات، و توصيه كردن در عمل به سنّت رسول خدا، فقهاى بزرگوار اسلام، استحباب شرعى ازدواج را استنباط كرده و بر طبق آن به استحباب([14])، و بعضى به استحباب مؤكّد فتوى دادهاند، و برخى آن را در شرايطى واجب ميدانند([15]).
و از سوى ديگر از عمومات و اطلاقات ادلّه استحباب ازدواج بدست ميآيد كه
اوّلا: ازدواج چه به صورت دائم و چه به صورت غير دائم (موقّت) مستحب شرعى است.
ثانياً: استحباب ازدواج مخصوص مشتاقان و كسانى كه نيازمند به همسر ميباشند نيست، بلكه شامل غير مشتاقان و كسانى كه در خود احساس نياز به همسر نميكنند نيز ميباشد.([16])
چرا كه علّت اين حكم شرعى در اشتياق به جنس مخالف و يا اطفاء (خاموش كردن) غريزه جنسى خلاصه نشده است، تا گمان شود ازدواج براى غير مشتاقان استحباب ندارد، بلكه مواردى از قبيل: تكثير نسل، و ابقاء نوع انسانى، و كثرت تعداد موحّدين، در استحباب شرعى ازدواج دخالت دارند.([17])
پس اگر ازدواج براى تأمين اين اغراض هم باشد، از جهت شرعى مستحب است، و داراى مطلوبيّت شرعى است.
بديهى است كه استحباب ازدواج فقط مختصّ به ازدواج دائم نيست، بلكه شامل غير دائم و مِلك يمين (كنيزان) نيز ميشود.([18]) و به همين جهت اينگونه به نظر ميرسد كه تحقّق يك مرتبه از ازدواج در طول عمر براى عمل كردن به اين مستحبّ شرعى كافى است، اگر چه بنا به عللى([19]) بين زوج و زوجه جدايى حاصل شده باشد.
امّا با تأمّل در رواياتى كه در آن عزوبت (همسر نداشتن) مكروه دانسته شده است حتّى براى مدّتى اندك([20])، معلوم ميشود كه مقصود از استحباب ازدواج، استمرار آن تا پايان عمر است.
پس عمل كردن به استحباب ازدواج در صورتى كافى است كه استمرار و دوام داشته باشد نه فقط صرف تحقّق آن، همانطور كه اين استحباب فقط به داشتن يك همسر نيست بلكه تعدّد آن نيز مستحب شرعى است.([21])
بنابراين در باره مقدّمه أوّل (ازدواج سنّت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، و امرى مستحب است) چنين نتيجه ميگيريم:
1. ازدواج مستحب شرعى است، خواه نياز به ازدواج باشد و خواه نباشد، خواه دائم و خواه موقّت.
2. اين استحباب دوام و استمرار دارد، و شامل تمام عمر انسان ميشود.
3. تعدّد همسر نيز مستحب شرعى است.
و امّا مقدّمه دوّم (لزوم عمل امام(عليه السلام) به امر شرعى و سنّت رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) ) در اذهان سؤالاتى را به وجود ميآورد، از جمله اينكه:
با كثرت امور مستحبّى، آيا امام(عليه السلام) به همه آنها عمل ميكند؟ يا اينكه از آن امور انتخاب كرده و گزينشى عمل ميكند؟ آيا لزوم عمل به امور مستحب براى امام ضرورى است؟
بدون ترديد امامان مانند پيامبران چون هدايت مردم را بعهده دارند، و رهبران الهى محسوب ميگردند، هميشه در عمل به احكام الهى پيشقدم بودهاند، و اساساً رسالت آنان ايجاب ميكرد كه أوّل خودشان عامل به احكام الهى باشند، و از دستورات الهى سرپيچى نكنند، و در صحنه عمل براى ديگران الگو و نمونه باشند، لذا عمل نكردن به اوامرى كه حكايت از محبوبيّت نزد خداوند دارد (خواه واجب و خواه مستحب) براى رهبران دينى مذموم است، و شأن و رسالت آنان اقتضاء دارد كه آنها به دستورات واجب و مستحب عمل كنند، پس امام(عليه السلام) نيز به آنها عمل ميكند.
بنابراين، دو نكته در لزوم عمل كردن امام به مستحبّات وجود دارد.
1. هدايت و رهبرى و الگوى كامل بودن براى مردم كه ايجاب ميكند امام در زندگى و معاشرت و در برخورد با ديگران به نحو احسن عمل كند، و در عمل به دستورات دينى (واجب و مستحب ) پيشقدم باشد.
2. اقتضاى شأن و منزلت انسان كامل ايجاب ميكند كه به مستحبّات عمل كند، بدون ترديد نكته أوّل در زمان غيبت امام(عليه السلام) موضوعيّت ندارد، زيرا امام(عليه السلام) در مرأى و منظر مردم نيست، و امامت وى در باطن است، نه در ظاهر.([22]) ولى نكته دوّم در رسيدن به مطلوب (امام پايبند به مستحبّات شرعى است، و سزاوارتر از ديگران است) كافى است.
با توجّه به دو مقدّمهاى كه گذشت، عدّهاى معتقدند كه امام زمان(عليه السلام) در عصر غيبت ازدواج كرده و صاحب همسر و فرزند است.
ب: استدلال به روايات:
دليل ديگر معتقدين به ازدواج حضرت مهدى(عليه السلام) تمسّك به بعضى از روايات است، از جمله:
1 ـ مفضّل بن عمر از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده است كه فرمود: &laquo... از مكان او هيچ يك از اولاد و ديگران اطلاع نمييابد، مگر مولايى كه متولّى امر اوست»([23])، در اين روايت وقتى كه سخن از جا و مكان و محلّ زندگى آن حضرت ميشود، امام صادق(عليه السلام) ميفرمايد: كسى از مكان او اطلاع ندارد حتّى اولادش، پس معلوم ميشود او اولادى دارد، و داشتن اولاد حاكى از ازدواج امام است.
امّا با تأمّل در اين روايت نكاتى به نظر ميرسد كه مانع از استدلال بر ازدواج آن حضرت است، آن نكات عبارتند از:
الف ـ اين روايت در كتاب الغيبه نعمانى نيز نقل شده است، با اين تفاوت كه به جاى كلمه «ولد» كلمه «ولى» آمده است : «ولا يطّلع على موضعه أحد من وليّ ولا غيره([24]) از مكان او كسى از ولى و غير ولى اطّلاع نمييابد»، يعنى دوست و غير دوست، آشنا و غير آشنا، از مكان او خبرى ندارند، و نميدانند او كجاست.
در اين روايت هيچ سخنى از فزرند و فرزندان نيست، بنابراين، با توجه به اين نقل اعتمادى بر آن روايت نيست.
ب ـ در روايت سخن از فرزند است، ولى از اين جهت كه بگوييم الآن امام(عليه السلام) داراى فرزند و همسر باشد نيست، و به اصطلاح مجمل است، چرا كه امكان دارد منظور فرزندانى باشند كه در آستانه ظهور و يا پس از ظهور امام(عليه السلام) به دنيا ميآيند.
ج ـ ممكن است اين روايت و امثال آن بيانگر مبالغه در خفاى شخص باشد، يعنى هيچ كس نميداند كه او در كجاست، حتّى اگر داراى فرزند هم باشد، فرزندانش نيز از جايگاه او اطّلاع ندارند.([25])
د ـ از جهت سند مخدوش است، زيرا يكى از راويان آن ابراهيم بن مستنير و در جاى ديگر عبد اللّه بن مستنير است و هر دو مجهولاند.
با توجّه به نكات فوق، استدلال بر ازدواج امام(عليه السلام) در عصر غيبت مشكل، بلكه بعيد به نظر ميرسد.
ن ـ سيّد ابن طاوس از امام رضا(عليه السلام) نقل كرده است، كه آن حضرت فرمود: &laquo... خدايا، مايه چشم روشنى و خوشحالى امام زمان(عليه السلام) را در او و خانواده و فرزندان و ذرّيه و تمام پيروانش فراهم فرما»([26]).
در اين روايت سخن از خانواده و فرزندان آن حضرت است، ولى چون معلوم نيست كه وجود اين فرزندان پيش از ظهور است يا پس از آن، از اين جهت مجمل است، و نميتوان به آن استناد كرد.
و ـ ابو بصير از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده است كه فرمود: «گويا ميبينم كه قائم ما با خانوادهاش در مسجد سهله اقامت گزيده است، ابو بصير مي گويد: گفتم منزلش آنجاست؟ فرمود: آرى. گفتم: فدايت شوم! قائم هميشه در آن مسجد است؟ فرمود: آرى...&raquo.([27])
اين روايت نيز دلالت بر وجود فرزند براى امام(عليه السلام) پيش از ظهور ندارد، و چه بسا مرادش اولاد آن حضرت پس از ظهور باشد، همانطور كه از سياق كلام در اكثر روايات كه به نمونههايى از آنها اشاره خواهيم كرد، اين گونه استفاده ميشود.
2 ـ روايتى مرحوم مجلسى(رحمه الله) در بحار الأنوار از على بن فاضل نقل كرده است، كه در آن به مكان و جزيرهاى اشاره شده كه نسل و فرزندان آن حضرت، زير نظر وى جامعه نمونه اسلامي تشكيل داده و براى خود حكومت دارند([28])، اين مكان نامعلوم است، و هر كس نميتواند به آنجا برود، و دسترسى براى عموم مردم ممكن نيست.
تمسّك به اين روايت نيز نميتواند اثبات كند كه آن حضرت ازدواج كرده و در نتيجه فرزندانى دارد و لازمه آن نيز زندگى در مكان خاصّ است، زيرا اولاًّ: از نوع بيان روايت به دست ميآيد كه اين روايت اعتبار قابل ملاحظهاى در نزد مرحوم مجلسى(رحمه الله)نداشته است، زيرا ميگويد:
«چون اين حديث را در كتابهاى معتبر نيافتم آن را به طور مستقل و جدا ميآورم»([29]).
ثانياً اين داستان با وجود تناقضات فراوان و سخنان بىاساس و نيز مجهول بودن عدّهاى از روات آن، قابل استناد نيست، حتّى بعضى از محقّقين با بررسىهاى گستردهاى كه انجام دادهاند، معتقدند جزيره خضراء افسانهاى بيش نيست و واقعيت ندارد.([30])
و برخى همچون آقابزرگ تهرانى ميگويند: اين داستان تخيّلى است.([31])
3 ـ روايتى كه ابن طاووس از امام رضا(عليه السلام) نقل كرده است. كه فرمود:«اللّهمّ صلّ على ولاة عهده والأئمّة من ولده&raquo.
ابن طاووس ميگويد: روايت فوق اينگونه نيز نقل شده «اللّهمّ صلّ على ولاة عهده والأئمّة من بعده&raquo.([32])
اين روايت نيز نميتواند اثبات كند كه آن حضرت داراى فرزند است.
زيرا با وجود دو گونه نقل معلوم نيست مقصود فرزندان بعد از آن حضرت است، يا امامان پس از او، بنابراين روايت مجمل است، علاوه اين دو روايت ناظر به پس از ظهور حضرت است نه پيش از آن.
هــ صاحب كتاب الشموس المضيئة پس از نقل هفت روايت در باره اقامتگاه و خانواده داشتن آن حضرت كه بعضى از آن را آوردهايم، چنين نتيجه ميگيرد. «از مجموع اين روايات معلوم مي شود كه حضرت حجّت(عليه السلام) خانواده و اقامتگاه دارد، هر چند كه جزئيّات آن را نميدانيم&raquo.([33])
سپس اضافه ميكند كه داستان جزيره خضراء به نقل از مرحوم علامه مجلسى(رحمه الله) و داستانى قريب به آن در اثبات الهداة با اين قيد كه شيعيان آن جزيره از تمام مردم دنيا تعداد شان بيشتر است و هر يك از فرزندان امام(عليه السلام) در آن جزيرهها حكومتى دارند، چنين آورده است: «با توجه به عمر طولانى و مبارك ايشان ممكن است آن حضرت همسر و فرزندان متعدّدى داشته باشد كه بعضى مرده و برخى زندهاند&raquo.
بنابراين، آن حضرت فرزندان و نوادگان زيادى خواهد داشت كه شمارش آنها به سادگى ممكن نيست&raquo.([34])
با عنايت و دقّت در مطالب كتاب مذكور توجّه به چند نكته ضرورى است:
اوّلا: نميتوان به آن هفت روايت در اثبات ازدواج آن حضرت و در نتيجه وجود فرزندان و داشتن اقامتگاه استناد كرد، چرا كه برخى از آن روايات همان رواياتى است كه قبلا به آنها اشاره شد.([35])
و برخى ديگر گوياى وجود همسر و فرزند براى آن حضرت نيست. و بعضى ديگر با خفاى شخصى و عدم اطلاع از مكان او سازگارى ندارد.
ثانياً: وجود فرزندان بىشمار آن حضرت با فلسفه غيبت منافات دارد، زيرا ممكن است فرزندان در صدد تشخيص هويّت خود برآيند، و خواهان دانستن حسب و نسب خود باشند.([36])
ثالثاً: چطور ممكن است شيعيان آن جزيره (بنابر نقل وى از كتاب إثبات الهداة)([37]) تعدادشان از تمام مردم دنيا بيشتر باشد. با اينكه علم پيشرفتهى نقشهبردارى و جغرافياى امروز در شناسايى نقاط اين كره خاكى چيزى را از قلم نينداخته است، و امروزه جايى وجود ندارد كه ناشناخته باشد، حتّى مثلث برمودا،([38]) كاملا شناخته شده و اسرارش (خواص مغناطيسى) آشكار گشته و تعداد زيادى به آن مكان رفتهاند و گزارشهاى متعدّدى ارائه كردهاند. بنابراين معقول نيست كه جمعيّتى چند ميلياردى بيش از جمعيّت فعلى جهان در مكانى زندگى كنند و كسى هم از آنها هيچگونه اطلاعى نداشته باشد.([39])
به هر جهت اينگونه مطالب نميتواند دليلى قاطع بر اثبات ازدواج و در نتيجه فرزندان و مكان اقامت خاصّى براى آن حضرت باشد.
ىــ برخى ممكن است براى اثبات ازدواج و فرزند داشتن حضرت مهدى(عليه السلام) به كنيه مشهور آن حضرت يعنى «أبا صالح» استدلال كنند، و بگويند اين كنيه به معناى پدر صالح است. و اين دلالت بر وجود فرزندى بنام صالح براى آن حضرت دارد.
اين نيز سخن درستى نيست زيرا:
اوّلا: با جستجو و تفحّص در ميان كنيههاى نقل شده براى حضرت مهدى(عليه السلام) در كتابهاى معتبر، چنين كنيهاى نقل نشده است، بلكه به نظر ميرسد اين كنيه بر اثر كثرت استعمال در ميان مردم، معروف شده است، و در بعضى از مجلاّت([40]) و كتابها كه در پاسخ از اين سؤال مطالبى گفته شده است، بيشتر جنبه هاى ذوقى و استحسانى، با احتمالاتى بدون ذكر سند و دليل در نظر گرفته شده است، مثلا: گفته شده است كه اين كنيه ممكن است از آيه شريفه (وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِى الزَّبُورِ مِنم بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الاَْرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّــلِحُونَ)([41]) گرفته شده باشد.([42])
و يا ميگويند: چه مانعى دارد كه ما به آن حضرت بگوئيم أبا صالح يعنى پدر تمام نيكىها و خوبيها؟
وممكن است برخى استدلال كنند به احاديثى كه در آنها واژه أبا صالح و صالح بكار رفته است.
مرحوم مجلسى(رحمه الله) نيز در اين رابطه داستانى در بحار الأنوار نقل كرده است،، در حاليكه با رجوع به آن احاديث و دقّت در آنها معلوم ميگردد، صالح يا أبا صالح نام جنّى است كه مأموريت دارد تا اشخاص گمشده را هدايت و راهنمايى كند.
در كتاب من لا يحضره الفقيه چنين آمده است: «امام صادق(عليه السلام)فرمود: هرگاه راه را گم كردى صدا بزن يا صالح! يا بگو: يا أبا صالح راه را به ما نشان دهيد، خداوند شما را رحمت كند!»([43]).
امّا مرحوم مجلسى(رحمه الله) در حكايات و داستانهاى اشخاصى كه امام زمان(عليه السلام) را ديدهاند «قضيهاى را از پدرش نقل ميكند و او نيز از شخصى بنام امير اسحاق استرآبادى كه چهل مرتبه با پاى پياده به حجّ مشرّف شده بود نقل ميكند كه در يكى از سفرهايش قافله را گم كرد و متحيّر با حالت عطش و بىآبى مانده بود، سپس صدا زد يا صالح يا أبا صالح ما را راهنمايى بفرما، ناگاه شخص سوارهاى را از دور ديد كه آمد و او را راهنمايى كرد و به قافلهاش رساند، وى ميگويد: پس از آن قضيّه من متوجه شدم كه او حضرت مهدى(عليه السلام) بوده است.»([44])
روشن است كه اين قضيه ارزش علمي و استدلالى ندارد، و صرفاً داستانى بيش نيست، زيرا معلوم نيست كه شخص مورد نظر واقعاً امام(عليه السلام)را ديده باشد.
ثانياً: با توجّه به معانى مختلف كلمه «أب» در لغت عرب كه تنها به معناى پدر نيست، بلكه به معناى صاحب و غير آن نيز آمده است([45])، و همچنين در روايتى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)آمده است كه فرمود: «من و على پدران اين امتيم»، مي توان استفاده نمود كه مقصود از اين كنيه معناى پدرِ فرزندى به نام صالح نيست، بلكه أبا صالح يعنى كسى كه افراد صالح و شايسته در اختيار دارد.
ونيز ممكن است كنيه ابا صالح بدين جهت باشد كه امام زمان(عليه السلام)پدر و مجرى اصلاح جامعه است، يعنى او تنها كسى است كه به اذن خدا جامعه بشرى را اصلاح خواهد نمود.
بنابراين با عنايت به مطالب فوق و احتمالات متعدّد، نميتوان از اين كنيه بر ازدواج و داشتن فرزند براى آن حضرت استفاده كرد.
پس دليل دوّم قائلين به ازدواج آن حضرت كه روايات است مخدوش مي شود، و جايى براى استفاده واستدلال به آن باقى نمي ماند، لذا نميتوانيم به آن روايات تمسّك كنيم.

امّا دليل أوّل كه براى ازدواج آن حضرت به استحباب شرعى ازدواج، و سنّت بودن آن استدلال شده بود، دليل محكم و قابل قبولى است، چون مقتضى موجود است، اگر چه زمان استنتاج هنوز نرسيده، و زود است تا قضاوت قطعى بشود، چرا كه بايد ديدگاه مقابل را نيز بررسى كرد و از نبودن مانع و يا وجود امرى مهمتر از ازدواج نيز مطمئن شد.

می پسندم نمی پسندم

نویسنده : محمد گودرزى بازدید :575

تاريخ ارسال:چهار شنبه 10 آبان 1391 ساعت: 12:12
دیدگاه ها:نظرات()

طرح شبهه :
ابن تيميه حراني در منهاج السنة مي‌نويسد :

 

والذي رواه مسلم انه بغدير خم قال إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله فذكر كتاب الله وحض عليه ثم قال وعثرتي أهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي ثلاثا وهذا مما انفرد به مسلم ولم يروه البخاري
وقد رواه الترمذي وزاد فيه وانهما لن يفترقا حتى يردا علي الحوض
وقد طعن غير واحد من الحفاظ في هذه الزيادة وقال إنها ليست من الحديث والذين اعتقدوا صحتها قالوا: إنما يدل على أن مجموع العترة الذين هم بنو هاشم لا يتفقون على ضلالة وهذا قاله طائفة من أهل السنة وهو من أجوبة القاضي أبي يعلى وغيره
والحديث الذي في مسلم إذا كان النبي * قد قاله فليس فيه إلا الوصية باتباع كتاب الله وهذا أمر قد تقدمت الوصية به في حجة الوداع قبل ذلك وهو لم يأمر باتباع العترة لكن قال أذكركم الله في أهل بيتي وتذكير الأمة بهم يقتضي أن يذكروا ما تقدم الأمر به قبل ذلك من إعطائهم حقوقهم والامتناع من ظلمهم وهذا أمر قد تقدم بيانه قبل غدير خم
فعلم انه لم يكن في غدير خم أمر يشرع نزل إذ ذاك لا في حق علي ولا غيره لا إمامته ولا غيرها
آنچه که مسلم در صحيحش در باره غدير خم نقل کرده است اين جمله است که رسول خدا فرمود: من در ميان شما دو يادگار گرانبها مي گذارم يکي کتاب خدا است که در باره آن سفارش نموده است سپس فرمود: عترت و خاندانم را فراموش نکنيد‘ ولي بخاري آن را نقل نکرده است.
اما ترمذي با اين اضافه نقل کرده است که رسول خدا فرمود: اين دو از هم جدا شدني نيستند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

 

گروهي از حافظان حديث اين بخش را زائد دانسته و قبول ندارند و گفته اند: آنچه از اين حديث فهميده مي شود اين است که همه عترت يعني بني هاشم بر ضلالت و گمراهي اجتماع نمي کنند
گروهي از اهل سنت همين جواب را داده اند که از جمله آنان جواب قاضي ابو يعلي و غير او است
در نقل مسلم اگر رسول خدا هم آن را فرموده باشد چيزي جز سفارش به پيروي از کتاب خدا ديده نمي شود که در حجه الوداع هم به آن سفارش فرموده بود ولي در باره تبعيت و پيروي از عترت فرماني وجود ندارد فقط تذکر به ايفاي حقوق و دوري از ستم به آنان شده است که قبل از اين هم بوده است.
بنا بر اين نه سخن از علي به ميان آمده است و نه امامت اهل بيت و نه غير آن .
إبن تيمية الحراني ، أحمد بن عبد الحليم أبو العباس (متوفاي728هـ) منهاج السنة النبوية ، ج 7   ص318 ـ 319 ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم ، ناشر : مؤسسة قرطبة ، الطبعة : الأولى ، 1406
در اين شبهه نگاه مغز متفکر مبارزه با آرمانهاي فکري تشيع و اهل بيت نگاهي آميخته به شک و ترديد به حديثي است که جزو ارزشمند ترين سخنان پاياني رسول گرامي اسلام است آنجا که جناب ابن تيميه مي گويد: والحديث الذي في مسلم إذا كان النبي * قد قاله فليس فيه إلا الوصية باتباع كتاب الله ، پس او نه تنها سفارش پيامبر را در باره اهل بيت قبول ندارد بلكه در نقل ديگران هم اگر متقن و محكم باشد ايجاد ترديد مي كند.

می پسندم نمی پسندم

نویسنده : محمد گودرزى بازدید :650

تاريخ ارسال:چهار شنبه 10 آبان 1391 ساعت: 12:11
دیدگاه ها:نظرات()

 

طرح شبهه:
سرداب مقدس، زير زمينى است در كنار مرقد مطهر و منور امامين عسكريين حضرت هادى و امام عسكرى عليهما السلام در شهر سامرا، معمولا در كشور عراق و به ويژه در شهرهاى گرمسير رسم بر آن بوده كه مردم در كنار خانه‌هاى خود سردابى در زير زمين حفر مى‌كردند تا در روزهاى گرم تابستان به آن جا پناه ببرند، امام هادى و امام عسكرى عليهما السلام نيز علاوه بر اتاق‌هايى كه داشتند، سردابى را به همان منظور در كنار خانه خود حفر كرده بودند.
 اين سرداب از ديدگاه شيعه از آن جهت مقدس است كه محل زندگى سه امام از ائمه شيعه بوده است.
يكى از تهمت‌هاى زشت و صد البته خنده‌دارى كه برخى از علماى سنى و وهابى‌ها به پيروان اهل بيت عليهم السلام زده‌اند، اين است كه گفته‌اند: شيعيان معتقدند حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف در سردابى در سامرا، حلّه يا بغداد و... غائب شده و از آن جا ظهور خواهد كرد.
سپس به شروع به تمسخر كرده و گفته‌اند كه شيعيان هر روز همراه با مركب‌هايشان جلوى در اين سرداب‌ها مى‌ايستند و آن حضرت را صدا مى‌زنند،‌ در اين مدت نماز نمى‌خوانند و...

می پسندم نمی پسندم

نویسنده : محمد گودرزى بازدید :650

تاريخ ارسال:چهار شنبه 10 آبان 1391 ساعت: 12:11
دیدگاه ها:نظرات()

 

طرح شبهه:
سرداب مقدس، زير زمينى است در كنار مرقد مطهر و منور امامين عسكريين حضرت هادى و امام عسكرى عليهما السلام در شهر سامرا، معمولا در كشور عراق و به ويژه در شهرهاى گرمسير رسم بر آن بوده كه مردم در كنار خانه‌هاى خود سردابى در زير زمين حفر مى‌كردند تا در روزهاى گرم تابستان به آن جا پناه ببرند، امام هادى و امام عسكرى عليهما السلام نيز علاوه بر اتاق‌هايى كه داشتند، سردابى را به همان منظور در كنار خانه خود حفر كرده بودند.
 اين سرداب از ديدگاه شيعه از آن جهت مقدس است كه محل زندگى سه امام از ائمه شيعه بوده است.
يكى از تهمت‌هاى زشت و صد البته خنده‌دارى كه برخى از علماى سنى و وهابى‌ها به پيروان اهل بيت عليهم السلام زده‌اند، اين است كه گفته‌اند: شيعيان معتقدند حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف در سردابى در سامرا، حلّه يا بغداد و... غائب شده و از آن جا ظهور خواهد كرد.
سپس به شروع به تمسخر كرده و گفته‌اند كه شيعيان هر روز همراه با مركب‌هايشان جلوى در اين سرداب‌ها مى‌ايستند و آن حضرت را صدا مى‌زنند،‌ در اين مدت نماز نمى‌خوانند و...

می پسندم نمی پسندم
ليست صفحات
تعداد صفحات : 39

چت باکس


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

ارتباط با مدیر

پشتيباني آنلاين

آمار

آمار مطالب آمار مطالب
کل مطالب کل مطالب : 382
کل نظرات کل نظرات : 0
آمار کاربران آمار کاربران
افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا تعداد اعضا : 1

آمار بازدیدآمار بازدید
بازدید امروز بازدید امروز : 56
بازدید دیروز بازدید دیروز : 66
ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 6
ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 7
آي پي امروز آي پي امروز : 19
آي پي ديروز آي پي ديروز : 22
بازدید هفته بازدید هفته : 548
بازدید ماه بازدید ماه : 544
بازدید سال بازدید سال : 4375
بازدید کلی بازدید کلی : 145630

اطلاعات شما اطلاعات شما
آی پی آی پی : 18.117.107.90
مرورگر مرورگر :
سیستم عامل سیستم عامل :
تاریخ امروز امروز :

نظرسنجي

نظر شما درباره ى وبلاگ من چيست؟

ورود کاربران

نام کاربری
رمز عبور

» رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری

تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ALI و آدرس ahmad1378.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود